صفحه نخست > دل نوشته ها > تو اگر بهار را صداکنی ....

تو اگر بهار را صداکنی ....


24-12-1395, 00:16. نویسنده: parvizmalekzadeh
تو اگر بهار را صدا کنی می آید حتی اگر دلش جامانده باشد میان برفها ...
ستاره ها چشمک می زنند و مهتاب نور نقره گونش را در همه دشتها پراکنده کرده است .
مزرعه های گندم در زیر نور مهتاب می رقصند و شالیزارها با ترنم آب کرتها به جنبش در آمده اند.
همه جا زیباتر از همیشه است. و این یعنی می توان " نو " شد .
اینهمه زیبایی بشکوه تلنگری است به آنان که در پی نوشدن وتحولند و پاکی را جستجو می کنند . برای آنانکه از قفس تنگ خود بینی ها خسته شده اند و به رهایی می اندیشند .
ای خجستگی زمان !
ای شکوه لحظه ها !
سراغت را از گنجشکها گرفتم و گفتند که می آیی.
حالت را از پنجره پرسیدم و پاسخ داد که بر می گردی .
در کنار گلدان یادت کردم و غنچه ها شکفتند .
در آینه ، جست وجویت کردم و تمام قد ،لبخند زد .
در باغ ، صدایت زدم و درختها تعظیم کردند .
این تکاپوها به عظمت تحولی دوباره است که هر سال ، برف را با گل پیوند می دهد. 
این شوقها در پاسخ مهرورزی های مهربانی است همه را بی خویش می سازد .
 ای طبیعت  اما شرمنده ام همانند مهماني كه از ميزبانش سپاسگزار نباشد. همچون فرزندي كه مادر را سپاس نگويد. مثل تشنه اي كه از سيراب كننده اش تشكر نكند . مثل كويري كه ممنون ابرهاي باران آور نباشد . شرمنده ام که فراموش کردم ، ریز کردن نان هم نوعی نماز است وقتی که زمین سفره و پرنده میهمان دستهای ماست ، فراموش کردم غذا دادن به موجودات خدا در این فصل سردی که گذشت  نیز نوعی ستایش است دریغ که فراموش می کنیم که ماهرچه را بخواهیم و هر طور رفتار کنیم بازتابش را خواهیم دهیم.....
تو اگر عشق ومحبت را طلب کنی بی شک خواهی دید،  تو اگر غم وتلخی را دور کنی بدان که دور خواهد شد ..... تو حتی اگر بهار را صدا کنی مطمئن باش که می آید
بیاییم در روزهايي كه نسيم مهرباني همه جا را معطر كرده است وبهاری دیگری در راه است دلهایمان را بهاری کنیم سختی ها ، کینه ها، حسرت ها  را پشت سربگذاریم وبا دلی روشن به پیشباز بهار رویم .
پرویز ملک زاده محقق علوم باغی وگیاهی

بازگشت